Happy birthday elder

Another Me

سانبین صحبت می‌کنه.

هیچ‌وقت نمیدونی تهش چی میشه، نه؟ امروز دومین سالگرد این وبلاگ و حضور من توی بیان به عنوان وبلاگ نویسه.

و بالاخره توقف فعالیت های این وب رو اعلام میکنم. شروع اون فصل جدید از زندگی همیشه در مقابل تو قرار گرفته و این خودت هستی که تصمیم می‌گیری چه زمانی اون وقت مناسب از راه رسیده.

بجز این وبلاگ این توقف تقریبا اشکال تمام وبلاگ های دیگه ای که تا به امروز وجود داشتن می‌شه اما هرگز به معنی بازایستادن من نیست. 

لینک وبلاگی که فعلا برای مدتی فعال می‌مونه¹ رو آخر می‌ذارم؛ همچنین آدرس وبلاگ جدیدم رو هر زمان که آماده شد _به زودی_ به اشتراک خواهم گذاشت.

در نهایت هر کتابی به پایان می‌رسه و جلدش رو می‌بندی و توی کتابخونه قرارش میدی؛ این چیزیه که داره اتفاق میفته. 

بابت تمام اون‌چه که توی این مدت گذروندم و یاد گرفتم و همراه خودم دارم سپاس‌گزار هستم و حالا یک‌بار دیگه از آغاز این فصل جدید با روی خوش استقبال می‌کنم.

 

¹ لینک وبلاگ مذکور

پی‌نوشت: اگه جایی دنبالم می‌گشتید به منوی خصوصی مراجعه فرمایید D:

۴ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

و در نهایت

من عشق ورزیدن رو یاد گرفتم، با اینکه من عاشق خوبی نیستم.

خوشحال بودن رو یاد گرفتم؛ هرچند که این خوشحالی دلیلی بر غمگین نبودن نیست.

زندگی کردن رو یاد گرفتم. و زندگی درست توی تک تک لحظاتی که حالا و فردا و فردا و فردا از سر میگذرونی خلاصه شده.

 

با اینکه می‌دونم کسی اینجا منتظر من نیست پس از روز ها تلاش، این ها نهایت چیزی بود که می‌تونستم بگم.

 

 

 

۱۰ نظر
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان