To leave a home

عنوان در برابر To build a home که اسم یه آهنگه قرار داره، برای ترک کردن خونه ای که با موجی از محبت ساخته شده.

مشغول نوشتن شدم تا ببینم چطور قراره که بتونم کنار بیام و در نهایت تونستم ببینم.

بخشی(هرچند چیز های بیشتری گفته بودم بنابردلایلی بخش زیادی از اولش و مقداری از آخرش پست نشد) از نامه ای که خطاب به خودم نوشته بودم:

تموم شدن روابط غیر قابل اجتناب هست و بالاخره یک روز به هر دلیلی از راه می‌رسه و نمیتونم کسی رو برای چیزی سرزنش کنم. چون این تصمیم ها فراتر از خواسته قلبی و برای تطبیق با شرایط زندگی گرفته میشن و ادامه دادن نباید مانع چیزی و باعث آسیب دیدن بشه.

فکر میکنم مهم تر از هر چیزی اینه که متوجه تموم شدن باشم و منتظر برگشتن کسی نشینم حتی وقتی که قرار بر بازگشت باشه. چون مدت زیادی قراره بگذره و مسیر زندگی چیزهای جدیدی رو توی این مدت سر راهمون قرار میده و نمیشه فهمید قراره چی بشه. پس باز هم مقصر دونستنی در کار نیست. 

اما می دونم اون پایانی که همیشه ازش اجتناب می‌کردم به دلیل چیزی فراتر از اون خواسته های آرمانیِ ما از زندگی، بالاخره رسیده. خونه ای که برای حدود دو سال پناه و سرپناه من بوده دیگه مثل قبل وجود نداره و زمان حرکت اوی مسیر جدیدی رسیده. دلیلی بر تنفر و فراموش کردن وجود نداره چون خوشحال بودیم و با دعوا سا چیز هایی مثل این تموم نشدیم بلکه برای بیشتر باز کردن بال ها و بیشتر اوج گرفتن توی آسمون، خونه رو ترک میکنیم. 

و هر زمانی که بتونیم دوباره به اون خونه، به جایی که سرپناه و پر از عشقه برمیگردیم و بهش سر میزنیم. اما حالا مسیر هایی هرجند مرتبط اما جدا از همدیگه پیش روی ما قرار گرفته و اینجاست که من با تجربه کردن یاد میگریم حرف هایی که همیشه درباره زمانی که " باید تموم بشه" میزنیم یعنی چی. 

مسیر ها از هم جدا میشه اما به معنی این نیست که اون عشق و محبت از بین رفته. فقط موندن توی یک نقطه چرخه زندگی رو مختل میکنه و اینجاست که میفهمم چرا همراه هم میشیم.  چون توی این مدت هربار فردی قراره از قبلی بودم و شخصیتم هربار بهتر و بیشتر از قبل شکل گرفته و از موانع و مراحل زیادی کنار اون ها عبور کردم. 

پس این زمانیه که پایان رو می‌بینم و در حالی که از به آخر رسیدن مسیر غمگین هستم بابت کسایی که توی این مسیر همراهم بودن و بابت مسیر، بابت تمام اون چه که پشت سر گذاشتم و تمام اون چه با خودم حمل میکنم خوشحال و سپاسگزارم.

 (= If you know what I'm talking about.. so you know 

بخدا نامه خداحافظی از بیان نیست. اینجا حتی اگه مدت زیادی سر نزنم همچنان باقی میمونه.

۵ نظر ۶ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان